من این همه نیستم
وقتی دوستانت قضاوتت می کنند، با همه شیطنت و شوخ طبعی ات، دیگر نمی توانی شوخی کنی. خاصه آنگاه که بیش از آنچه هستی می ستایندت. در خود فرو می روی و با خود بر می شماری که چه بسیار ثناء جمیل از تو بر زبان جاری ساخته و تو خود از خویشتن شرمنده ای.
امروز چند نفر دعایم کردند. دعاهای خوب. نه آنکه شایسته اش باشم. لطف شان بود. از هر دری نیکویی گفتند و مرا بدان چسباندند اما من و خدای من بهتر از هرکس می دانیم که من اینهمه نیستم.
هرچه می پندارم نمی دانم چرا در بدترین حالات چنین شد. شاید خدا می خواهد چیزی بگوید.
شاید می خواهد بگوید:"من آنچه باید بوده ام، تو هم چنان باش که باید"!
برچسبها: دل نوشته, خدا, قضاوت, ثناء جمیل
به قلم "هدهد" در پنجشنبه سیزدهم مهر ۱۳۹۶ساعت 0:24
|
