داغ و پخته

روزی که پیامبر (ص) وارد مدینه شد مسلمین دو دسته بودند.مهاجرین و انصار. اما در واقع دسته بندی طور دیگری بود.از منافق شروع می شد تا ولایت پذیر تام مانند علی (ع)!در دوره ی امیرالمومنین (ع) نیز فهم همه یکسان نبود.حتی در میان یاران خاص نیز تفاوت میان سلمان و ابوذر (رضی الله عنهم) بسیار بود.

چرا انتظار داری در انقلاب اسلامی همه ی مردم روح انقلاب را درک کرده باشند؟عده ی زیادی در انقلاب نبودند و بعد به آن پیوستند.عده ی زیادی در انقلاب بودند و بعد از جنگ آن را پایان یافته دانستند.عده ی زیادی نیستند کسانی که انقلاب را جاری می بینند.منظورم کسانی است که باورشان این است که انقلاب همچنان اهدافی دارد که به بعضی از آنها حتی نزدیک هم نشده است.خیلی ها هم بعد از انقلاب سرد شدند.سرد شدند چون داغ بودند و پیام اساسی انقلاب را درنیافته بودند.

عده ی کمی پخته بودند.از 36 میلیون جمعیت تنها 3 میلیون در جنگ حضور داشتند.آیا ایران و انقلاب به بقیه تعلق نداشت؟ داشت اما بقیه به آن پختگی نرسیده بودند.باید به پختگی از مفهوم انقلاب برسی وگرنه گرانی ها تو را بدبین می کند.تحریم تو را تسلیم و سازش طلب می کند.بی قانونی چند نفر تو را از اصول و نظام رویگردان می کند.باید پخته باشی.

هر داغی یک روز سرد می شود اما هیچ پخته ای خام نمی شود!


برچسب‌ها: سیاسی, جمهوری اسلامی, پیامبر اعظم, امیرالمومنین



به قلم "هدهد" در سه شنبه دهم دی ۱۳۹۲ساعت 0:0  | 


 توافق نهایی جامع با 1+5 ؛ ممکن یا متناقض؟!

توافق ایران و 1+5 بر سر برنامه " اقدام مشترک " اگرچه اولین توافق میان ایران و مدعیان غربی نیست اما به نظر می رسد اولین توافق طی 10 سال گذشته بر سر مسائل هسته ای ایران باشد که طرفین مذاکره درآن متعهد می شوند اقدامات اعتماد سازی را برای حل وفصل موضوع انجام دهند.

صرف نظر از اینکه اساسا غرب از طرح مساله ی هسته ای چه اهدافی را دنبال می کند ویا اقداماتی که به بهانه آن انجام داده تا چه اندازه قانونی بوده است، نفس مذاکرات اخیر و توافق امضا شده حائز اهمیت بسیاری است.نکته ی قابل تامل از پس این توافق ، بهره برداری طرفین مذاکره از این برنامه است.در حالی که تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی ایران از موفقیت در استیفای حقوق خود سخن می گوید ، غرب نیز به ویژه ایالات متحده امریکا از موفقیت در توقف گسترش برنامه ی هسته ای ایران و ممانعت از دستیابی این کشور به سلاح هسته ای حرف می زند.خوشحالی مردم ایران از یک سو در تناقض است با آنچه که غرب از آن با عنوان " متقاعد کردن ایران برای پایبندی به تعهدات بین المللی " یاد می کند.

با نگاهی به متن توافق می توان بهتر و دقیق تر تحلیل کرد که این توافق مثبت بوده یا خیر؟ آنچه مسلم است این است که این توافق برای مابه عنوان متهم پرونده ی هسته ای و شاکی پرونده ی تحریم ها ، هم نقاط مثبتی وجود دارد و هم نقاط منفی.اما آیا برایند نقاط منفی و مثبت نیز مثبت است؟

ازنکات مثبت این توافق علی رغم  ادعای امریکایی ها این است که 6 کشور توافق نامه ای را امضا کرده اند که در آن حق غنی سازی ایران به رسمیت شناخته شده است.اگرچه لفظ غنی سازی ذکر نشده است، لکن دربند تعهدات ایران آمده است:"ایران اعلام می کند که برای این دوره ی 6ماهه ، اورانیوم را به سطح بیشتر از 5درصد غنی سازی نکند." بسیار واضح است که امضای چنین بندی به معنای پذیرش حق غنی سازی ایران است.

در مقابل نیز تعهد طرف غربی بر عقب نشینی از بخشی از تحریم ها نظیر پتروشیمی ، طلا و فلزات گرانبها و خودرو ، و عدم صدور قطعنامه های تحریم بین المللی ، اروپایی و امریکا نیز دستاورد مهمی است.

اما نگاهی موشکافانه تر و به دور از دیدگاههای رسانه ای ، ضمن ارج نها دن به تلاش های دیپلمات های توانمند ایرانی،نشان می دهد این توافق نتیجه ای که موجب شود مانند برخی از روزنامه ها دامن از کف بدهیم ، نداشته است.البته توفیق به دست آمده موجب خوشحالی است اما نه به اندازه ای که ساده لوحانه آن را پایان پرونده هسته ای بدانیم.

در نگاه کلان و در سطح استقلال ملی، اگرچه تا اخر عقب ننشستته ایم ، لکن از حق مسلم خود که طبق معاهدات بین المللی از جمله معاهده منع گسترش تسلیحات هسته ای است ، به بهانه زورگویی برخی قدرتهای غربی کوتاه آمدیم.البته مساله ی هسته ای فی نفسه شاید از چنین اهمیتی برخوردار نباشد لکن  به دلیل اینکه به یکی از مسائل ملی تبدیل شده است ، کوتاه آمدن از حق قانونی ناخوشایند  است.اگر جمهوری اسلامی به صورت غیر قانونی و خارج از پادمان های آزانس بین المللی انرژی اتمی و NPT دست به اقدامی می زد شایسته ی عقب نشینی بود، نه اینکه علی رغم عمل به قانون مورد تحریم های غیر قانونی قرار گیرد.

اگرچه سیاست تهاجمی از ایران اسلامی انتظار می رود؛با این حال سیاست تدافعی دولت برای حل مشکلات ، شایسته ی سرزنش نیست.درواقع جمهوری اسلامی امتیازی به غرب داد که در ازای آن در گام نخست امتیاز ویژه ای دریافت نکرد.به هر حال به نظر می رسد منظور نظر دستگاه دیپلماسی دادن امتیاز برای گرفتن امتیازات اساسی در توافق جامع و نهایی است.

اگر گفته می شود امتیاز ویژه ای نگرفتیم از متن توافق مشهود است.اینکه هیچ کدام از تحریم ها لغو نشده اند بلکه تنها به تعلیق آنها اشاره شده است.یا اینکه "آزاد سازی سرمایه های نفتی بلوکه شده تا سقف مشخصی" نیز روشن نیست و البته "محدود" است.

پیشتر پیدا بود که طرفین در گامهای کوچک و کوتاه مدت می توانند به توافق برسند لکن در گام های بزرگ و اساسی اختلافات بسیار زیادتر است.چنانکه پیشتر در برآورد های خوشبینانه هم توافق کوتاه مدت منتفی نبود.

نکته ی اساسی تر در این توافق نامه که ریزبینی بیشتری را می طلبد ، و مانع از نگاه عوامانه است ، توافق جامع نهایی است.به ظاهر و تا اندازه ای در حاق واقع بندهای عناصر گام نهایی هوشیارانه تنظیم شده است.لکن ابهاماتی وجود دارد که رسیدن به توافق نهایی را با تردید جدی مواجه می کند.

در بند سوم از بخش "عناصر گام نهایی راه حل جامع" آمده است:"به طور همه جانبه تحریم های هسته ای شورای امنیت سازمان ملل متحد و تحریم های چندجانبه و تحریم های ملی را برداشته و..." ؛ این بند به تنهایی می تواند مشکل ساز باشد.آیا ایالات متحده امریکا که از 34 سال پیش ایران را در لیست تحریم ها قرار داده است می پذیرد که تمامی اهرم های فشار را از روی دشمن دسته اول خود بردارد؟آیا نگرانی هایی که در بند پنجم در خصوص تاسیسات اراک بدان اشاره شده است، بیشتر نمی شود؟آیا نگرانی های جدید مطرح نمی شود؟ یا برنامه غنی سازی که در بند چهارم ذکر شده است ، آیا حق غنی سازی در سطح 20 درصد را به ایران باز خواهد گرداند؟

سرسختی کشورهای 1+5 در این توافقات ناچیز ، نشان از سرسختی بسیار بیشتر بر سر گسترش فعالیت های ایران دارد.چه آنکه توافق نهایی متضمن برداشتن تمامی اهرم های فشار و حربه های غرب است.باور این نکته که غرب در آینده در ازای امتیاز نگرفتن ، تمامی تحریم ها را لغو می کند نیز ساده انگارانه است.با این وجود سوالی که مطرح است این است که جمهوری اسلامی ایران چه تعهدی در ازای این اقدام غرب باید بدهد؟ حتی اگر ایران متعهد شود که مثلا طی 5 سال فعالیت های خود را در سطح همین توافق نامه نگهدارد،آیا این به معنی توقف برنامه های آینده ی هسته ای نیست؟ آیا این به معنی غیرمجاز بودن هر گونه پیشرفتی نخواهد بود؟ اینگونه ابهامات است که موجب می شود آینده ی توافق جامع نامعلوم و تا اندازه ای تاریک به نظر برسد.از سویی رژیم صهیونیستی که به خود اجازه می دهد مدام ایران را تهدید کند و همین توافق کوتاه برد را بر نمی تابد ، قطعا در آینده ی توافق نقش بیشتری خواهد داشت.

به عقیده ی نگارنده اگرچه "در دنیای سیاست هیچ چیز بعید نیست" ، لکن رسیدن به توافقی که متضمن بازی "برد- برد" باشد ،از اساس ممتنع است.اگر توافقی هم صورت بگیرد ناگفته پیداست که تردیدهای بزرگی در عملی شدن آن وجود دارد.این تنها بخشی از مساله است و اقدامات موازی غرب را نیز نباید از نظر دور داشت.باز کردن پرونده های جدید از نوع حقوق بشر ، حمایت از گروه های مقاومت در منطقه ، پیشرفت های موشکی ، مسایل امنیتی ، دموکراسی  و... هر کدام می تواند مستمسکی برای غرب باشد تا فشار های خود را بر جمهوری اسلامی که با او درگیری مبنایی دارد ، ادامه دهد.

ناکامی در مذاکرات آتی با توجه به تغییر تدریجی موازنه قدرت در منطقه و جهان ممکن است نتایج غیرمنتظره ای نیز به وجود آورد.درواقع نه ایران و نه غرب طبق دکترین سیاست خارجی خود ، بیش از این نمی تواند کوتاه بیاید.در این راستا هوشیاری سیاسی ایجاب می کند جمهوری اسلامی ایران نقش خود را در بازی در عرصه های دیگر به خصوص منطقه افزایش دهد تا بتواند به جای هزینه دادن از منافع ملی ، از مهره های سیاست خارجی استفاده نماید.ایران باید با سیاست تهاجمی وارد میدان شده و خود را برای مبارزه ی بزرگ آماده کند.اتخاذ استراتژی درست و پیش بینی هوشمندانه و واقع بینانه از مذاکرات آتی هسته ای گام نخست برای گذر قدرتمندانه از پیچ تاریخی است.


پی نوشت: این متن روز پس از امضای توافق نامه نوشته شده است و ناظر به حوادثی که در هفته های اخیر اتفاق افتاده نیست فلذا به آن موارد اشاره نشده است.
برچسب‌ها: سیاسی, تحلیل, مذاکره, سیاست خارجی



به قلم "هدهد" در پنجشنبه پنجم دی ۱۳۹۲ساعت 17:39  | 


 گیج نباش!

همه خوشحالیم! انگار استخوان در گلویمان گیر کرده بود.بعضی به سختی تحمل می کردند و بعضی از روی اینکه "حالا بخاطر آقا تحمل می کنیم.حتما حکمتی دارد"! و حالا هم که مجوز صادر شد همه با هم پریدیم بالا و از شوق در پوست خود نمی گنجیم.بعد هم هی این طرف و آن طرف تحلیل می کنیم و خردمندانه بودن این تصمیم را از ظن خود تحلیل می کنیم! یعنی آقا واقعا مجوز داده تا ما بر سر میز با شیطان مذاکره کنیم؟! مگر خود ایشان همین چند ماه قبل یعنی بهمن سال گذشته نفرموده بودند امریکایی ها می خواهند با نشاندن ما بر سر میز مذاکره به همه بگویند که آنچه انقلاب اسلامی شعارش را می داد پوچ بود و انقلاب اسلامی از شعارهایش برگشت؟ مگر علت مخالفت با مذاکره سوء استفاده غرب نبود؟مگر دعوای ما دعوای مبنایی نبود؟

ای بابا! بس کنید.حالا مگر نرمش قهرمانانه الزاما به معنی مذاکره است؟  اصلا مگر شما آقا را حکیم و فرزانه نمی دانید؟ آری حکیم و فرزانه است.ولی من گم شده ام. نمی دانم چرا فکر می کنم این شبیه همان جام زهر است!جریان تحمیل گری که فتنه صفین را براه انداخت و امام (ره) را مجبور کرد جام زهر را سر بکشد! همان جریان تحمیل گری که چند سال قبل به آقا پیشنهاد کرده بود جام زهر مذاکره با امریکا را ! حالا همان ها که اطراف دولت می چرخند... نمی دانم.

نمی دانم چرا به این فکر می کنم که چرا اینها را آقا در جمع پاسداران انقلاب اسلامی فرمودند؟چرا مدام از نرمش قهرمانانه و از ارزشهای سپاه می گویند؟ چرا اشاره کردند به اصطلاح "نرمش قهرمانانه" ای که سالها پیش خودشان درباره "صلح امام مجتبی(ع)" طرح کرده بودند؟ و هیچ قضاوتی نمی کنم چون نمی دانم این به معنی فرار سرداران دیپلماسی به سمت معاویه است یا آن قدر آقا تنهاست که مجبور می شود جام زهر را سر بکشد یا کسی عمق سیاست خارجی انقلاب اسلامی را نمی فهمد یا هنوز عده ای ساده لوحانه به دشمن می نگرند یا...نمی دانم.

شاید هم من داریم اشتباه می کنم.و ای کاش اشتباه کنم.نمی دانم خوابم یا بیدار.نمی دانم همه ما خوابیم یا بیدار! می ارزد؟ نمیدانم.من دیپلمات نیستم! کاش انقلابی بودم." تا تَظلمون و لا تُظلمون"! شاید هم باید صبر کنیم.آری آقا که اشتباه نمی کند.ما آماده می ایستیم پشت دیپلماسی نرمش قهرمانانه.ما می ایستیم و اگر دشمن رندی کرد مچش را خواهیم گرفت و اگر کشتی گیر ما رو دست خورد کمکش می کنیم تا بداند با حکمت و منطق نمی توان دشمنی را که "زبان منطق نمی فهمد" رام کرد.

و دعا می کنم برای دشمن که کار به "ما" نیفتد.چون ما از جنس دیپلماسی نیستیم؛ از جنس انقلابیم!


برچسب‌ها: امام خامنه ای, سیاسی, جمهوری اسلامی, امریکا



به قلم "هدهد" در شنبه سی ام شهریور ۱۳۹۲ساعت 13:53  | 


 مناظره

- بیا! رهبر هم که مجوز داد.یعنی ایشونم می دونه که ما الان باید حرفای جهان سومی رو کنار بذاریم.دیدی ما به نظر رهبری نزدیک تریم؟!

- مگه رهبری موضعی غیر از مواضع قبلیشون گرفتن؟ آقا همیشه انقلابی بودن الانم هستن.

- نرمش یعنی چی؟ نه! یعنی چی؟

- کامل بگو! "نرمش قهرمانانه"!

- چه فرقی می کنه.مهم اینه که ما مجبوریم با امریکا کنار بیایم.باور کنیم امریکا ابر قدرته و کاری نمی تونیم بکنیم جز اینکه بریم زیر پرچمش!

- همین؟! به همین سادگی وا دادی؟ اتفاقا خیلی هم فرق میکنه. آقا یه جمله درباره نرمش قهرمانانه گفتن ولی کلی مثال و دلیل آوردن که نباید دشمن بودن دشمن از یادمون بره!چرا شما همیشه به خصوص تو روزنامه ها و سایتاتون فقط اون بخشی که مد نظرتونه رو تیتر می کنید و می نویسید؟

- شما هم این کارو می کنید! همه این کارو می کنن.هرکس برای بیان نظر خودش روزنامه می زنه.اما درباره دشمن راست میگی ولی وقتی امریکا دست دوستی دراز کرده چرا ما دستشو پس بزنیم؟ مگه نمیگی امریکا خودش رابطه رو قطع کرد؟ خب حالا هم خودش اومده عذرخواهی!

- تو به این میگی عذر خواهی؟ اصلا به نظر تو ابرقدرت چرا باید بیاد از یه کشور به قول تو جهان سومی عذرخواهی کنه! البته اگر عذرخواهی ای وجود داشته باشه؟

- برای حس بشر دوستانه، برای نفی خصومت و خشونت.برای صلح.برای دموکراسی!

- یعنی واقعا تو فکر میکنی امریکا اینقدر دلسوز ما شده؟یعنی اینقدر ساده ای؟

- من ساده نیستم.شما دارید سختش می کنید.امریکا متوجه بعضی اشتباهاتش شده.حالا وقتشه ما متوجه برخی اشتباهات بشیم.

- ما اشتباه نکردیم!

- همین دیگه.شما نمی خواین اشتباهاتتون رو ببینید.فکر می کنید معصومید و عقل کل! همه اشتباه می کنن جز شما! هیشکی هیچی نمی فهمه جز شما!

- عزیز من! من که نگفتم ما عقل کل ایم.فقط می گم ساده به قضیه نگاه نکن.این دست دوستی کجاست؟ فقط اوباما گفته مساله هسته ای ایران راه حل دیپلماتیک داره! این کجاش دست دوستیه؟ وقتی میگه برای رفع نگرانیِ"ما" ، یعنی امریکا باید مذاکره کنیم؟ وقتی بلافاصله تو همون مصاحبه میگه "البته این به معنای این نیست که امریکا به ایران حمله نمیکنه"! این دوستیه؟ چقدر تحریم ها رو لغو کردن؟اصلا چرا تحریم گذاشتن؟ برای فشار بر دولت؟یا برای فشار بر ملت؟ عزیز من قصه به این سادگی نیست بگو خب!

- تو انتظار داری ابرقدرت بیاد برای یه کشوری که گیر کرده تو اقتصادش ، خم و راست بشه؟ خب معلومه اینکارو نمیکنه.اگر ایران ابر قدرت بود، به این سادگی کوتاه میومد؟

- خب ما هم واسه همین میگیم اعتماد نداریم! ابر قدرتی که استاد 28 مرداد رو بعد از 60 سال منتشر می کنه و یه کلمه عذرخواهی نمیکنه، تحریم فلج کننده می کنه، تهدید نظامی میکنه، چه سودی می بره از اینکه بیاد با ایران جهان سومی به قول تو گیر کرده تو اقتصاد ، مذاکره کنه؟

- تو بگو چه سودی می بره؟

- سودش در اینه که میتونه انقلاب اسلامی رو زمین بزنه!

- برو بابا! دیدی جهان سومی هستی؟حتی اطلاعاتت کمه! امریکا کره شمالی و کوبا و چند تا کشور دیگه رو هم تحریم کرده.

- من کارم مطالعه روی امریکاست.بله اونا رو تحریم کرده ولی هیچ از خودت پرسیدی چرا از اونا نمی خواد مذاکره کنن؟تازه کره شمالی آزمایش هسته ای کرده و خودش هم تمایل به مذاکره داره!

- آخه اگه قصدش زمین زدن جمهوری اسلامی باشه که نمیشینه مذاکره کنه! کی تا حالا با مذاکره دچار فروپاشی شده؟ مگه شما با 1+5 مذاکره نکردید؟ فروپاشیدید؟

- مشکل همینه.امریکا قصد زدن جمهوری اسلامی رو نداره! قصد زدن انقلاب اسلامی رو داره.یعنی درگیری ما درگیری مبنایی و ایدئولوژیکه! بحث اصلا انرژی هسته ای نیست.اون روزی که ما انرژی هسته ای نداشتیم چرا تحریممون کردن؟28 مرداد چرا علیه منتخب ملت کودتا راه اندااختن؟ تازه اونم مصدقی که فکر می کرد امریکایی ها خیرخواه هستن و به همین دلیل از انگلیسی ها به امریکایی ها پناه برده بود.دیگه تحریم می کنی،تهدیدت واسه چیه؟چرا از شاهی که مردم انداختن بیرون حمایت کرد؟ پسر تو دانشجویی، یه ذره فکر کن رو این تاریخ.خیلی هم با پررویی اعتراف می کنن!بعد تو میگی خیرخواه هستن و بیان مذاکره؟

- خب دعوای با شوروی هم دعوای ایدئولوژیک بود.اون زمان که باهم مینشستن مذاکره میکردن و متحد بودن فرونپاشید.وقتی جنگ سرد شد و روابط مکدر شد فروپاشید.مث بلایی که داره سر ما میاد.

- اولا به نظر من تضاد امریکا و شوروی ایدئولوژیک به معنای حقیقی نبود.امریکا و شوروی هردو نگاه مادی داشتن.لیبرال سرمایه داری و سوسیال سرمایه داری با هم درگیر بودن.تازه امپریالیسم ناشی از سوسیال سرمایه داری خطرناک تر بود.زودتر هم فروپاشید.ثانیا این ماییم که داریم از یه نوع جهان بینی غیر مادی حرف میزنیم و این اونا رو وادار به دشمنی با ما میکنه! ثالثا ما دشمن استکباریم.این ایدئولوژی ماست.بنابراین نمی تونیم بگیم ما از مرگ بر امریکا برگشتیم و حالا با امریکا دوست شدیم.آسودگی ما عدم ماست!

- خب اصلا چرا گفتید مرگ بر امریکا که حالا بمونید تو حرفی که زدید!

- مرگ بر امریکا در نگاه ما مرگ بر مردم امریکا نیست، مرگ بر کشور امریکا هم نیست.حتی من میگم مرگ بر دولت امریکا هم نیست! مرگ بر امریکا یعنی مرگ بر امپریالیستی که اجازه نمیده هیچ مستضعفی رشد کنه.منتها نماد و گنده شون الان نظام امریکاست.یعنی مرگ بر گرگ های میش نمایی که همه گوسفندا رو برای منافعشون لت و پار میکنن! به نظر من این کاملا انسانی و عقلانیه! مردم در مقابل شاه واستادن در سطح کشوری، لازم دونستن در برابر امپریالیسم هم واستن در سطح بین المللی!

- ولی وقتی زورش رو نداری و پولش رو نداری بهتره بتمرگی سر جات و از اولدورم بولدورم اضافی خودداری کنی!

- مشکل همینه، تو نگاه ما تغییر درون زاست. میشه بدون زور و پول هم تغییر کرد.ما تو انقلاب کردیم و شد.نه پول بود و نه زور.مشت بود و خشم و عزم برای تغییر و ایمان! چیزی که امریکایی نمی تونن درک کنن و واسه همین مجبور شدن به یه کشور جهان سومی که تو اقتصادش گیر کرده ،پیشنهاد مذاکره بدن!

- 35سال گذشته ، خسته نشدین از این همه شعار؟ بابا تا کی میخواین مردم رو گرسنه نگهدارید؟ شکم گرسنه دین و ایمون نداره! بالا برین پایین بیاین شما در قد و قواره امریکا نیستید.امریکا ده تا اقتصاد ایران رو می خره و آزاد میکنه! ما الکی دلمون رو خوش کردیم به این شعارا!

- یه چی میگم خوب روش فکر کن! منصفانه...باشه ما شعار میدیم.ولی یه نگاه بکن ببین اولا کجا بودیم و الان کجاییم.پیشرفت های علمی رو اینقدر گفتن که دیگه من نمیگم.الان حرف ما رو فقط ما نیستیم که میزنیم.تقریبا تمام کشورهای اسلامی دارن می زنن.تو جنگ فقط یه کشور از ما حمایت کرد ولی حالا تو دنیا با این همه تبلیغات علیه مون ببین چند تا کشور حامی مان؟ اول انقلاب کارتر ما رو خواست تنبیه کنه و روابط رو قطع کرد، ولی حالا بال بال میزنه و تبلیغات میکنه برای مذاکره! این چی رو میرسونه جز اقتدار، چی رو جز پیروزی می رسونه؟چرا ما باید از اینها دست بکشیم.البته بگما ما حتی اقتصاد بیمار ایران رو هم ناشی از پیروی از اقتصاد سرمایه داری غرب میدونیم.باید تلاش کنیم این ضعف رو هم پوشش بدیم.درد ما این نیست که بخوایم قپی بیایم.درد ما اینه که این نگاه قلدر مآبانه پاک بشه.مگه ما اول انقلاب به سفارت حمله کردیم؟منظورم دقیقا روزای اوله.امام هم تو پاریس گفت اگر امریکا در کارهای ما دخالت نکنه ما روابط تجاری خواهیم داشت.ما با استکبار اساسا مشکل داریم ولی اول انقلاب که اوضاع به هم ریخته بود، چرا امریکا از شاه حمایت کرد؟ بعد که معلوم شد جاسوسی میکنن دانشجوهایی مث من و تو ریختن و گرفتن.بعدشم جاسوسی بیشتر لو رفت.تازه قرارداد بستیم و ما با حسن نیت گروگانا رو تحویل دادیم ولی اونا نارو زدن.تو جنگ هم از صدام حمایت کردن.اینا چیزاییه که خودشون هم اعتراف کردن.الی ماشاءالله هم سند وجود داره.حالا با یه همچین قلدری بشینیم سر میز مذاکره که چی بشه؟از کجا معلوم ما مثلا تعلیق 20 درصد رو انجام بدیم و اونا تحریم رو لغو نکنن! این دشمن از اساس با ما مشکل داره! حالا تو برو مذاکره کن!

- من هنوز جواب سوالام مونده!


برچسب‌ها: جمهوری اسلامی, امریکا, سیاسی, مناظره



به قلم "هدهد" در جمعه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۲ساعت 14:13  | 


 ملاحظات ج.ا.ا در قبال "کنش،نرمش و نمایش" امریکا برای مذاکره

...جیم والش کارشناس مسائل امنیت بین الملل و پژوهشگر برنامه مطالعات امنیتی وابسته به موسسه علوم و تکنولوژی (ام. آی. تی) و نماینده سابق کنگره ایالات متحده در این رابطه می گوید:"  انتخاب آقای روحانی مولود فرصتی جدید برای پشبرد برنامه هسته ای ایران و در نگاه کلان تر رابطه میان ایران و امریکا است. با اینهمه اختلاف های بنیادی میان تهران و واشنگتن وجود دارد که بر این اساس، بالابردن سطح توقعات و تقویت این گمانه زنی که همه چیز به شکل معجزه آسا تغییر خواهد کرد اشتباه بزرگی است"...

برای مشاهده مقاله  روی ادامه مطلب کلیک کنید


برچسب‌ها: جمهوری اسلامی, امریکا, سیاسی, تحلیل
ادامه مطلب



به قلم "هدهد" در چهارشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۳۹۲ساعت 8:33  | 


 تهدید نظامی سوریه ؛ بستری برای مذاکره  "برد - برد" با ایران

با پیروزی حسن روحانی در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری اسلامی ایران و با اعلام "مشی اعتدالی" و "دیپلماسی حکمت آمیز" ، جبهه غرب و ایالات متحده امریکا به آینده روابط خود با ایران امیدوار شدند.

ایالات متحده امریکا که در واکنش به حادثه تسخیر لانه جاسوسی ، از 20فروردین 1359 (9آوریل 1980) روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرده بود ، چند سالی است که بر طبل مذاکره برای برقراری روابط با ایران می کوبد.در طرف ایرانی نیز از روزهای پس از دفاع مقدس و به خصوص در 16 سال اخیر، اقبال به مذاکره با امریکا در بعضی جریانات سیاسی ، برای حل و فصل اختلافات بیشتر شده است.

آنچه که احتمال بر سر یک میز نشستن ایران و امریکا را پس از 33 سال افزایش می دهد، نخست ؛ تغییر نگرش امریکاست.اگرچه نگرش "کارتر" در قطع ارتباط ، نگرشی تنبیهی و اقتدار گرایانه بود و با استقبال رهبر کبیر ایران مواجه شد ؛ لکن در سالهای اخیر به واسطه گسترش حوزه نفوذ ایران در منطقه ، گره خوردن سیاست خارجی ایالات متحده با خاورمیانه و همچنین شکست سیاست های خاورمیانه ای کاخ سفید ، نگرش تنبیهی و تحقیر آمیز سردمداران امریکا به پذیرش ایران به عنوان قدرت منطقه ای تغییر کرده است.نفس استقبال از مذاکره با ایران خود بیانگر این تغییر نگرش است.البته این تغییر نگرش الزاما به معنی تغییر رویکرد امریکا نیست.امریکا همچنان با تهدید و تحریم علیه ایران ، رویکرد استکباری خود را حفظ کرده است و پیش شرط هایی هم برای مذاکره تعیین می کند.

دیگر آنکه در ایران نیز به دلیل در حال توسعه بودن و عدم دسترسی به بازارهای جهانی که ناشی از تحریم است ، مذاکره و از سرگیری روابط به عنوان راهی موثر ، از سوی برخی جریانات تجویز می شود.علاوه بر این ، مذاکره به معنی به رسمیت شناختن حقوق ایران و به رسمیت شناخته شدن جایگاه ایران در منطقه و جهان است که به قدرت ایران می افزاید.

ورود روحانی به عنوان چهره ای معتدل از نظر غرب که سابقه مذاکرات هسته ای را نیز در کارنامه دارد و انتخاب ظریف به عنوان آشناترین دیپلمات ایرانی با مسائل ایالات متحده ، امیدها را در هر دو طرف ایرانی و امریکایی برای از سرگیری روابط دیپلماتیک افزایش داده است.

فارغ از صحیح یا ناصحیح بودن مذاکره ؛ آنچه که این روزها مذاکره با امریکا را با چالشی جدی مواجه کرده است ، حوادث سوریه است.موضع دفاعی جمهوری اسلامی ایران از دولت بشار اسد به عنوان یاریگر اصلی محور مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی ، مورد اعتراض ایالات متحده به عنوان بزرگترین متحد این رژیم و حامی معارضین سوری است.این تقابل زمانی پررنگ تر می شود که ایالات متحده خود را در جنگ نیابتی (Proxy War) شکست خورده دیده است.تهدید اوباما به حمله مستقیم نظامی به سوریه ، به بهانه استفاده ارتش از تسلیحات شیمیایی و موضع قاطع مقامات جمهوری اسلامی در حمایت از سوریه ، نشان دهنده دورتر شدن دو کشور از فضای مثبت برای مذاکره است.

به عقیده بسیاری از تحلیل گران اگرچه این تهدید تنها جنگ روانی است ، اما موضع رویارویی ایران را بر انگیخت و رسیدن به مذاکره را کمرنگ کرده است.اگر این تهدید واقعی باشد و ایالات متحده علی رغم کناره گیری متحد بزرگش "بریتانیا" ، دست به حمله هوایی و موشکی _هرچند به گفته اوباما محدود_ بزند ، جمهوری اسلامی نه تنها سکوت نخواهد کرد بلکه در صورت جدی بودن حمله ، مداخله مستقیم را نیز مد نظر قرار خواهد داد. بنابراین حمله امریکا به سوریه که به عقیده برخی از اندیشمندان می تواند جنگی جهانی را درپی داشته باشد ، نتیجه ای جز دور شدن ایران و امریکا از هم و منتفی شدن مذاکرات ندارد.مضافا اینکه آن جنگ ضربه سنگین و مهلکی به رژیم صهیونیستی نیز خواهد بود و امریکا بیش از پیش در منطقه تضعیف و جایگاه ایران پررنگ می شود.

اما به عقیده نگارنده ، همین تهدیدات _و نه حمله_ می تواند زمینه خوبی برای مذاکرات باشد و می تواند مذاکره "برد- برد" _ به تعبیر ظریف_ را در پی داشته باشد. در صورتی که تهدید اوباما عملی نشود ، برای رهایی از سرخوردگی ناشی از شکست در عملیات روانی و کاهش فشار افکار عمومی ، پیشنهاد کاخ سفید برای حل دیپلماتیک مساله با ورود مستقیم ایران و امریکا ، محتمل خواهد بود. این پیشنهاد علاوه بر ژست صلح طلبانه ، ایران را نیز به نشستن پشت میز مذاکره ترغیب خواهد کرد.در واقع اگر خردمندان امریکایی به چنین اقدامی دست بزنند و از جنگ افروزی صرف نظر کنند ، گام مثبتی برای حل بحران های امریکا در منطقه برداشته اند.کوتاه سخن آنکه اگر اوباما افکار رادیکالی و جنگ طلبانه را کنار بگذارد ، علاوه بر اینکه می تواند از یک جنگ فرامنطقه ای جلوگیری کند ، می تواند امتیاز مثبتی در بازی "برد – برد" مذاکره با ایران برای خود ذخیره کند.


برچسب‌ها: جمهوری اسلامی, تحلیل, ایالات متحده, مذاکره



به قلم "هدهد" در یکشنبه دهم شهریور ۱۳۹۲ساعت 11:51  | 


 حسن روحانی رسما رییس جمهوری اسلامی ایران شد

دریاب کنون که نعمتت هست به دست

کاین دولت و مُلک می رود دست به دست...


برچسب‌ها: جمهوری اسلامی, سیاسی, رییس جمهور, تنفیذ حکم



به قلم "هدهد" در شنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۲ساعت 19:59  |